روزهایی که دارن می رن

ساخت وبلاگ
بعد از همه ی مشکلات و سربازی اومدم تهران که نیومده آبله مرغون گرفتم با داداشمو ، چشتون روز بد نبینه تقریا به قهقرا رفتم . مرگو جلو چشام دیدم وقتی مشخص شد آبله مرغون دارم تهران بودمو مجبور شدم برگردم س روزهایی که دارن می رن...ادامه مطلب
ما را در سایت روزهایی که دارن می رن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainrozab بازدید : 34 تاريخ : شنبه 13 ارديبهشت 1399 ساعت: 8:22

  روزهایی که دارن می رن چکیده افکارم در طول ساعات زندگی پر بار یه آدم که هنوز ...... درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید آخرین مطالب آرشيو وبلاگ نويسندگان پیوندهای روزانه پيوندها تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روزهایی که د روزهایی که دارن می رن...ادامه مطلب
ما را در سایت روزهایی که دارن می رن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainrozab بازدید : 52 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 3:19

سلام . بهتره از اینجا شروع کنم از معرفی خودم ، 25 سالمه هنوز سربازی نرفتم ترم 11 دانشگاه دارم کامپیوتر می خونم میدونم تو دلت می گی چه تنبل . این ترم فقط مونده پروژه پایانی ،ترم پیشم داشتم اما افتادم (امان از دست استاد) خلاصه با این وضعیت بی کارم موندم سر دو راهی ببخشید 5 راهه احتمالا واسه شروع کافی باشه . فعلا .. خوب برگشتم اندر احوال خودم باس بگم یه مدت درد شکم دارم یه ماهی هست . الانم که از کار افتاده همین بعد از ظهری کلی بش فک کردم احتمال می دم رودم عفونت کرده (حتما می رم دکتر) اما مشکل اینه بیمم درست نیست باید برم یونی اشتغال به تحصیل بگیرم .مهمترین اتفاق امروز گرفتن گواهی نامم بود بعد 5 ماه آزگار که صادر شده بود تو اداره پست منتظر من بود ، اینجوری قضاوت نکن تخصیر من چیه ساعت 8 تا 9 مسعولش بود که آخر امروز پیداش کردم یس . یه آدم دقیقه 90 فک کنم بیشتر ایرانیا اینجوری باشن ،یه ذهن خیال پرداز باهوش تو مساعل ساده اما وقتی مساعل پیچیده میشه به خاطر تنبلی کند میشه خیلی کنجکاوم هر چیزه جدیدی دوست دارم وقتی یه مقدار یاد می گیرم ارضا میشم همینه که الان شدم همه کاره هیچ کاره :(( .سرتو د روزهایی که دارن می رن...ادامه مطلب
ما را در سایت روزهایی که دارن می رن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainrozab بازدید : 73 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 7:35

همه فکر ذکرم شده کار تهران مشهد .. :D یه آدم موفق کسی که بتونه درست تصمیم بگیره بش عمل کنه انگار توان مدیریت زندگی رو ندارم منتظرم که هلم بدن جلو این خیلی بده خیلییی .یه زمانی تو همین چند سال یونی پیش یه مشاور رفتم اون موقع کامل بهم ریخته بودم چیزایی رو می خواسم مهمتر از همه تغییر تو خودم یه شخصیت کمال گرا درون گرا متغییر منفی نگر خودمو قربانی می دیدم . خلاصه اون ازم خواست یه کاری انجام بدم و گشادی زیاد نذاشت اونم بم گفت نمیتونم اینجوری کمکت کنم ولی بم گفت یه تغییر تو زندگیت بده اونو ادامه بده ، همین باعث شد تغییر کنم تا حدودی ورزش شروع کردم هر روزه از اونجا بود که اتفاقای خوب زندگیم شروع شدن تا الان تو خیابون که راه میرم کلمات انگلیسی بلغور میکنم راه می رم به آدمایه رو بروم نگا میکنم بیشتر به دخترا البته با خودم فکر میکنم باز فکر هر جای دنیا که کم میارم تو رویا جبرانش می کنم اما واقعیت رویا نیست . روزهایی که دارن می رن...ادامه مطلب
ما را در سایت روزهایی که دارن می رن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainrozab بازدید : 38 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 7:35

بعد 1 روز از دانشگاه برگشم از شانس من همین دیروز که منم رفتم اونجا کولاک برف شد من خوش شانسم ، خلاصه رفتم اونجا دوباره تو جو یونی قرار گرفتم هی اونجا خیلی خوش گذشت تو شهر گشتیمو من عاشق ذرت مکزیکیم هر قدمی که می رفتیم یه دونه بود قیمتام که یه خدا رسده بود یه دونه گرفتیم با دوسم دوتایی زدیم تو رگ شبشم مشغول بودیم همگی چرت می گفتن می خندیدیم که اون وسط یکی از دوستام از یه دختره گفت که من قبلا باش بودم نمیدونم از قصد این کارو کرد یا نه .. می گفت اینجا با کسی رابطه داشته اینو که گفت کلا به هم ریختم به نظر نباید یه رابطه قدیمی که تموم شده هم چین اثری می داشت نمیدونم شاید هنوز دوسش دارم تو راه برگشت که بودم تنها تو اتوبوس نشسته بودمو آهنگ گوش میدادمو فک می کردم به خیلیا تو گوشیم زنگ زدم کسی جواب نداد .اگه بخوام منصف باشم من خودمم همون زمان یه رابطه دیگه با یه دختر داشتم اینترنتی بود هه یه قطعه واسه مدارمم کم بود از اونجا گرفتم .. تو این دو روز نتونسم ورزش کنم از فردا باید ادامه بدم الان سرگیجه مزخرفی دارم یه چیم هست روزهایی که دارن می رن...ادامه مطلب
ما را در سایت روزهایی که دارن می رن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainrozab بازدید : 67 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 7:35

تو زندگیم دخترای کمی بودن که بیشترشونم مجازی بودن ، رابطه مجازی یه رابطه واسه آدمایی که اعتماد به نفس کمتر دارن یا شایدم به خاطر شخصیت خیال پرداز خودم تو همه اینا یه چیزو خوب فهمیدم که طرز برخورد با خانومارو بلد نیسم اولین چیزی که بم می گن معمولا این رابطه ها خسته کننده میشن یه جور وقت کشی برای کسی که اون بیرون شکست خوردس . جدیدا به درخواست کسی تو یکی از مسنجرا اکانت ساختم هنوز نیومده از کسی پ م داشتم که تعجب بر انگیز بود از یه همکلاسی که یه زمانی بین ما یه سری احساس بود خوب اون زمانا من شوت بودم به جایی نرسید . تا اینکه با دوستم دوست شد و اینجا بود که قضایا برام پیچیده بود هر چند به روم نمی یاوردم هر موقع با هم دعواشون می شد به من پ م می داد سراغشو از من می خواست هه . این بار مثل اینکه کامل از هم جدا شدن دوسمم دیگه جوابشو نمیده به من میگه باورت میشه حتی جوابمو نمی ده (خودم تجربه کردم ) وقتی رابطه از طرف کسی تموم می شه جوابتم نمی ده به عبارتی همه پلارو خراب می کنه اینا آوار میشه سره کسی که وسط پل منتظر طرفشه سخت مزخرف. قبلا با خودم فک می کردم چرا یه دوست به دوستش خیانت می کنه دلیلش قا روزهایی که دارن می رن...ادامه مطلب
ما را در سایت روزهایی که دارن می رن دنبال می کنید

برچسب : پیام ازادگان,پیامک ازدواج,پیام ازادگان ماده 13,پیام ازادگان شاخه انار,پیام از دست دادن عزیز, نویسنده : ainrozab بازدید : 75 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 7:35

فردا قرار برم دکتر تا معلوم شه چمه واسه خودم کلی حدس زدم از زخم معده گرفته تا عفونت روده و سنگ کیسه صفرا یه مدت سر صبح دستام کامل بی حس می شن میترسم مریضی خطرناکی باشه .باید یه چک آپ کامل کنم یکی از دندونامم که خالیه باید پر شه دیگه کم کم دارم پیر می شم انگار . تونسم دوباره ورزش روزانمو از سر بگیرم مشکل اینه ساعت 12 پا میشم خیلی بده . امروز تو شهر تنهایی گشتم رفتم یه کافی شاپ بر عکس بقیه که چند نفر بودن نشستم تو یه میز با دیوار ذرت مکزیکی خوردم مگه چسبید .قرار شد با این دختر یه هفته حرف نزنم کدوم دختر دوست دختر نتیم . زیاد اذیتش کردم حق داره پایان نامم باس شروع کنم هر بار میذارم واسه فردا آخرش دو باره میوفتم روز موعود نزدیکه باید آماده بشم تصمیم نهایی . روزهایی که دارن می رن...ادامه مطلب
ما را در سایت روزهایی که دارن می رن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainrozab بازدید : 41 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 7:35

امروزم باز 12 پا شدم نرسیدم برم دکتر مثل همیشه خواب یه نفرو دیدم که نباید می دیدم یکی نیست به من بگه چرا تا اون موقع بیداری . مثلا قرار این مدارو درست کنم اما اینقد کشش میدم مثل روده ی سگ یکی از دلیلای موف نبودنمم همینه اگه برم سر یه کاری انجامش میدم من وا میسم تا خوب وقت بگذره و فقط در موردش فک میکنم همین بعد اینقد دیر میشه که درست نمیشه انجامش داد . کاش میشد با تمرین تغییرش بدم .امروز به نسرین دوست دختر دوسم پیام دادم هنو سلام نداده بم گفت باش آشتی کردم :| یه لحظه حس کردم از من سو استفاده کرده تا با این کار اونم حسودیش شه آخه بم گفت چیزی نگفته بت اسمش حامد منم گفتم نه من چیزی نگفتم ولی اون بش گفته بود آدم حس مکنه ازش استفاده شده . اولین روز از قطع ارتباط منو بهار دوست نتیم راسشو بگم زیاد سخت نیست . اما من جوری نشون دادم که برام سخته دروغ گفتم بش . روزهایی که دارن می رن...ادامه مطلب
ما را در سایت روزهایی که دارن می رن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainrozab بازدید : 57 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 7:35

یه مدت دل دماغ اومدن نت نداشتم فردا شب شب یلداس به زور نگهم داشتن می خواسم برم مشهد مثلا .دکترم رفتم آخرش معلوم شد که زخم معدس باید بین غذا آب نخورم حالا مگه از گلوت پایین میره . دوست دخترمم همون نتی دوباره برگشت کلی هم با هم دل قلوه رد کردیم اما جاش خالی زیاد :| . دهن خودمو واسه این مدار سرویس کردم بد سنسورش سوخت رفتم میگردم پیدا نشد نصفه کاره موند اه .روزا خیلی سریع داره پیش میره مثل همون باد قرار سال دیگه هم سربازی بیشتر شه هر چه زودتر باید برم از شرش خلاص شد 2 سال از بهترین سالای عمرتو می گیرن ازت اونم به هیچ پوچ اگه قصد آماده کردن افراد خوب همون سه ماه بسه باقیش که فقط کشتن وقت نمی خوان بیکار باشی :( خیلیدکارارو باید قبلش می کردم که نشد می ترسم بعدشم نشه این همه ماهی خلاف جریان آب شنا می کنن نمیدونم من چرا بر می گردم عقب با این که می خوام سعیمم کردم ... از زندگیم عقبم مثل کسایی که تو مسابقه امیدی ندارن میگن بی خیال اونجوری وایستادم سر جام گذاشتم موجا ببرنم . دریغ از اینکه این جریان آب آدمو می برن توی دریا نه بالای رود شاید مثل همیشه منتظر دقیقه آخرم که یادم بیاد چی از دس دادم . د روزهایی که دارن می رن...ادامه مطلب
ما را در سایت روزهایی که دارن می رن دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ainrozab بازدید : 76 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 7:35

بلاخره اومدم مشهد با هزار امید آرزو چند تا پاساژ رفتم واسه کار اما خبری نبود نمیدونم چرا نمی تونم برم تو بگم واسه کار اومدم می ترسم انگار اه فقط نیگا کردم همه به صورت غیر مستقیم می گن برو بنایی متنفرم ، خیلی زیاد آدما اینجا با من فرق دارن قیافه من سادس زیادی انگار با این کاپشن قدیمی گشاد. کسی که فقیر تنبل واقعا :(. تو راه یکی از بچه های دانشگاه دیدم اونم می خواس بره سر بازی می گف کار گیر نیاورده اه هوام که دیگه ریده انقد که سرده نمی دونم چه مرگمه یعنی میتونم کار پیدا کنم هر چه زودتر باید پایان ناممو بدم تا برم سر بازی از شرش خلاص شم دیگه باید اینجا حسابی دوست دختر پیدا کنم :D والا این یه چلنجه دست به کار می شم از فردا روزهایی که دارن می رن...ادامه مطلب
ما را در سایت روزهایی که دارن می رن دنبال می کنید

برچسب : دنبال کار میگردم,دنبال کار هستم,دنبال کارم,دنبال کار در منزل میگردم,دنبال کار در تبریز, نویسنده : ainrozab بازدید : 36 تاريخ : شنبه 22 آبان 1395 ساعت: 7:35